اعتقادات مامان بزرگها
قدیم ها مامان بزرگ ها یه سری از عادتها رو خیلی بد می دونستن و از نظرشون بچه ای که این عادت ها رو داشته باشه اذیت کن و بده.ولی بر عکس از نظر دکتر ها این روز ها یه سری از این عادت ها خیلی هم خوبه و باعث رشد فکری کودک میشه.
از جمله ی این عادت ها:
بغلی بودن.دست خوردن.رو پا خوابوندن.پستونک دادن.و........
حالا اینا رو گفتم که بگم خدا رو شکر این دخملی ما همه ی این عادتها رو داره و خلاصه حسابی یه نفرو دربست میخواد که بهش برسه.از نظر من این خیلی هم خوبه و هیچ مشکلی نداره ولی وای به اون روزی که بریم خونه ی یه کدوم از همین آدم هایی که بهتون بالا توضیح دادم دیگه واویلاست.دیالوگهایی که رد و بدل میشه هم ایناست:
واااااااای پستونک میدی؟؟؟؟؟؟ نزار دستشو بخوره. بغلیش کردی دیگه چطوری به کارهات میرسی؟؟؟یه صبح تا شب بزار گریه کنه خوب میشه و هزار تا دیالوگ دیگه که خودتون بهتر میدونین...این وسط فقط باید یه لبخند بزنی و آرزو کنی زودتر اون ساعتها تموم شه و بری خونه ات
از این روز های خودم بگم که چند روزی حال خوشی نداشتم البته از نظر روحی ها.نمیدونم یه دوره ای بود و تموم شد خدا روشکر.ولی واقعا احتیاج به یه تغییر روحیه دارم.
آوا جونی هم روز به روز داره باحال تر میشه.وقتی میرم بالا سرش یک ذوقی میکنه که نگوووووووووو
دیگه این روزها رسما غریبی میکنه.فوق العاده بازی میخوااد.پروژه ی ترک دادن بغلی بودنش هم نا موفق بود.
غذای کمکی هم که شروع شده و استقبالش هم فعلا شکر خدا خوبه.فرنی رو بیشتر از لعاب برنج دوست داره.
عزای ترم جدید دانشگاه رو گرفتم که چطوری برم؟؟؟؟
خوابیدن های روزش هم شده کلا نیم ساعت الی یه ساعت منظورم توی کل روزه هاااااااااا.عیبی نداره به نظرم باز بهتره تا شب آدم بیدار باشه.
بسییییییییییییییار با خوابیدن مخالفه و مقاومت نشون میده.کمر و میاره بالا که بلند شه.
وقتی میریم بالاسرش هر شیرین کاری میکنه که بغلش کنیم.هههههههههه
غلت زدنش هم حرفه ای شده.غلت میزنه بعد عین عقربه ی ساعت میچرخه.
خلاصه داستان داریم با این دخملی دیگه.
آهان اینو یادم رفت موقع شیر خوردن کافیه بهش بخندی دیگه یه میک میزنه نگات میکنه دوباره یه میک میزنه نگات میکنه.ههههههههههه
من برم که بیدار شد دخملی