آواآوا، تا این لحظه: 11 سال و 10 روز سن داره

بهترین هدیه خدا به ما

اعتقادات مامان بزرگها

1392/7/10 12:12
نویسنده : سولماز شاداب
308 بازدید
اشتراک گذاری

قدیم ها مامان بزرگ ها یه سری از عادتها رو خیلی بد می دونستن و از نظرشون بچه ای که این عادت ها رو داشته باشه اذیت کن و بده.ولی بر عکس از نظر دکتر ها این روز ها یه سری از این عادت ها خیلی هم خوبه و باعث رشد فکری کودک میشه.

از جمله ی این عادت ها:                                                                                                      

بغلی بودن.دست خوردن.رو پا خوابوندن.پستونک دادن.و........

حالا اینا رو گفتم که بگم خدا رو شکر این دخملی ما همه ی این عادتها رو داره و خلاصه حسابی یه نفرو دربست میخواد که بهش برسه.از نظر من این خیلی هم خوبه و هیچ مشکلی نداره ولی وای به اون روزی که بریم خونه ی یه کدوم از همین آدم هایی که بهتون بالا توضیح دادم دیگه واویلاست.دیالوگهایی که رد و بدل میشه هم ایناست:

واااااااای پستونک میدی؟؟؟؟؟؟  نزار دستشو بخوره.  بغلیش کردی دیگه چطوری به کارهات میرسی؟؟؟یه صبح تا شب بزار گریه کنه خوب میشه و هزار تا دیالوگ دیگه که خودتون بهتر میدونین...این وسط فقط باید یه لبخند بزنی و آرزو کنی زودتر اون ساعتها تموم شه و بری خونه ات

از این روز های خودم بگم که چند روزی حال خوشی نداشتم البته از نظر روحی ها.نمیدونم یه دوره ای بود و تموم شد خدا روشکر.ولی واقعا احتیاج به یه تغییر روحیه دارم.

آوا جونی هم روز به روز داره باحال تر میشه.وقتی میرم بالا سرش یک ذوقی میکنه که نگوووووووووو

دیگه این روزها رسما غریبی میکنه.فوق العاده بازی میخوااد.پروژه ی ترک دادن بغلی بودنش هم نا موفق بود.

غذای کمکی هم که شروع شده و استقبالش هم فعلا شکر خدا خوبه.فرنی رو بیشتر از لعاب برنج دوست داره.

عزای ترم جدید دانشگاه رو گرفتم که چطوری برم؟؟؟؟

خوابیدن های روزش هم شده کلا نیم ساعت الی یه ساعت منظورم توی کل روزه هاااااااااا.عیبی نداره به نظرم باز بهتره تا شب آدم بیدار باشه.

بسییییییییییییییار با خوابیدن مخالفه و مقاومت نشون میده.کمر و میاره بالا که بلند شه.

وقتی میریم بالاسرش هر شیرین کاری میکنه که بغلش کنیم.هههههههههه

غلت زدنش هم حرفه ای شده.غلت میزنه بعد عین عقربه ی ساعت میچرخه.

خلاصه داستان داریم با این دخملی دیگه.

آهان اینو یادم رفت موقع شیر خوردن کافیه بهش بخندی دیگه یه میک میزنه نگات میکنه دوباره یه میک میزنه نگات میکنه.ههههههههههه

من برم که بیدار شد دخملی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

هانی مامان هلیا
4 مهر 92 22:30
جیگرشو برم من . خوشگل خاله می خواد بگه منم بزرگ شدمو سری تو سرا در بیاره .ماشالله بهش . انقدر غر نزن . بوسش کن .



واقعا راست گفتی تو این پستم کلی غر زدم هههههههههه
افسانه
8 مهر 92 8:46
همه اين ها نشانه هاييه از آوا كه يعني ماماني من دارم بزرگ مي شم...
بالاخره هر كسي يه روشي براي بزرگ كردن فرزندش در نظر مي گيره... نظر هر كسي هم محترمه ولي نمي دونم چي مي شه آدم كه يك بار بچه دار مي شه فكر مي كنه آخر تجربه است بعد هي مي خواد به كسي كه تازه بچه دنيا آورده اين تجربيات رو حتي بدون درخواست طرف مقابل ارايه كنه... خب ديگه آخرش مي شه اين...
البته بگم ها خانوم خانومها همچين كه يه نوزاد ديدي خودت هم مي خواي همه اين تجربيات رو به مادر جديد بدي... بهت قول مي دم... اين رسمشه انگار



شاید هم راست میگی مادر چی بگم والاه
چرا صفحه بهداد و آچ نمیکنی بابا مردیم از انتظار هههههههههههههههه

مامان اناهیتا دنیا
11 مهر 92 21:17
جیگرش رو برم این خانمی رو چیکارش داری بذار کاراش رو بکنه دختر من هم شیطون شده اساسی دیگه خواب روزانش داره کم میشه رسما داغونم ولی میپرستم این روزاش رو ...خدا برات ببخشه



نه بابا کاریش ندارم من ههههههههههههه
قربونت برم عزیزم هم چنین خدا آناهیتا رو برای تو نگه داره دوستم.